بنفش ترین پآییزکِ دنیآ . :)

هنوزم تو شبهات،

اگه ماهو داری،

من اون ماهو دادم

به تُ یادگاری....



#دیوانه_نوشت_های_بی_مخاطب

اصن تو . کی بهت اجازه داد ...؟

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۱۳ ق.ظ

رب .

 

از همین اول برم سر ِ اصل مطلب (:

 

اصلا ،

با بعضی ها که حرف میزنی ،

میفهمی که بابا جان !

این اصن مال ِ این دنیا نیست .

این اصن مال ِ جای دیگه ای هست و باز بر می گرده همون جا ...

همون هایی که وقتی از سوریه بر میگردن ،

کلی ماه افسردگی می گیرن و گریه میکنن ،

که رفقام جلوی چشم هام رفتن پس چرا من اینجام و نرفتم ...

که بر میگرده و به شوخی به ما میگه شما دعا کردین که من شهید نشم همش تقصیر شماستااا .

که همیشه سرشون پایینه و حتی باهاشون که حرف میزنی ، بازم سرشون پایینه .

باهات شوخی میکنن ، می خندن . ولی سرشون پایینه .

سرشونم بالا باشه ،

نگاهشون پایینه ...

اصن وقتی با اینا حرف میزنی ، آروم میشی .

اصن حرف هم نزنی ها ،

تو مهمونی نشستین . این آقا وقتی با داداشت حرف میزنن ، وقتی با داداشت شوخی می کنن ، وقتی با بقیه حرف میزنن و می خندن ، نگاهشون می کنی و آروم میشی .

وقتی ایشون خونتونن ، و یه سری هم مهمون که ایشونو نمی شناسن .

و مهمون غریبه ها شروع میکنن به ایشون گیر میدن که شما آخوندی ((((:

ایشونم دیگه نزدیک بود کلشونو بکوبن به دیوار که نه باااباااا من آخوند نیستم . ((:

اصن وقتی نگاهشون میکنی ،

دااااد میزنه که شهید میشن یه روز ...

اصن معلومه که الانم شهید ِ زنده ـن و از الان پیش خدا اجر یه شهید رو می برن ...

چقد دوست داشتنی هستن این آدما ...

چقد آرامش بخشن .

چقد دوسشون دارم ...

میشه برای همچین آدمهایی خوند که :

"ای صورت ِتو آیه و آیینه ی خدا !

حقا که هیچ تقص ندارد خدای تو . "

 

+ایشون مزدوج هستن . خبری نیست (:

 

+روز مادر و بانو [همون با ادبانه ی زن ! از کلمه ی زن خوشم نمیاد اصلاً !!!] مبارک باشه و اینها (:

[مامان بزرگ قشنگم . جات خیلی خالیه ها ! میدونی ...؟ دلم انقدی برات تنگ شده که حاضرم تا خود آسمون بدوئم تا فقط بتونم بیام بغلت کنم محکم . سرمو بذارم رو زانوهات ، رو دامنت . تو نازم کنی . برام شعر بخونی . از اون خنده قشنگا کنی . روسری سفید قشنگتو سرت کنی و دلبری کنی حسابی از من . دلم تنگ شده براتا . حواست هست ؟ می بینی اصن ما رو ؟! جواب بده !.................................................................]

[اصن تو ! کی بهت اجازه داد بری ؟ کی بهت اجازه داد که دیگه روسری سفیدتو نبندی ؟ کی بهت اجازه داد که ما رو تنها بذاری با خاطره هات و عکسات ؟ هان ! جواب بده . اگه از اون دنیا هم ما رو می بینی جواب بده ! همه میگن رفتی حالت خوبه اونجا . این حرفا حالیم نیست . جواب بده !]

 

+تکلیف عید خرررررر است !

و کسایی که اینهمــــه تکلیف میدن خرررررر تررررررر !!! ایش !

هی میخوام فحش ندما . نمیذارن که :|

 

+من لحیم کاری دوست دارم ^_^

امروز لحیم کاری کردم ^__^ کلی . زیاد .

و کلی ذوقولیدم ! ^___^

 

+دیدی بهت گفتم ؟ بازم خودت نشستی شونه به شونه ی خودت ! دیدی بهت گفتم ؟!

 

+اصن تو مگه میدونی تنهایی یعنی چی ؟ تویی که حتی موقع خوابیدن هم تنها نبودی !

 

+حس خوبیه . آهنگ بذاری . بعد جلو آینه برای خودت بخونی و بخونی و بخونی و ادا در بیاری و بخندی به خل بازیای خودت و ... !

فقط دخترا می فهمن چی میگم (:

 

+سلام (:



 

  • پاییزک :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی