بنفش ترین پآییزکِ دنیآ . :)

هنوزم تو شبهات،

اگه ماهو داری،

من اون ماهو دادم

به تُ یادگاری....



#دیوانه_نوشت_های_بی_مخاطب

46

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۱۵ ب.ظ

یـا مُنـقـِذَ الغَــرقــی ...

 

اصلــاً از چـآدر چه میـدانی ؟ حتــی یک بـآر اسمـ ِ چـآدر ِ خـآکی ِ مـآدرمـآن را شنیــده ای ؟
میــدانی حرمـت را بـا کدامیــن "ح" می نویسنــد ؟
زنـآنگی و غیــرت را چـه ؟

 

می گویــند سیــآهی ِ چـآدرمـ چشمــ را می زنـد ؛
چشمــ ِ آدمـ های حریصـ ُ هـ.ر.ز.ه را ، چشمـ را که هیچـ !
خبـر ندارند تازگـی ها دل را همـ می زند ؛
دل ِ آدم های مریض ُ بیمــآر دل را !
از شمـآ چه پنهـآن چـآدرم دست ُ پـآگیــر هم هست ؛
دست ُ پـآی بی بنـد ُ بـآری را می بنـدد !
چـآدر برای کسـآنی ـست که نمی خواهنــد عزّت ِ آخرتشـآن را ،
به بهـآی ناچیــز ِ لبخنــد های هـ.ر.ز.ه بفروشنــد !
چـآدرم ، سنــد ِ بندگــی و عبـودیتمــ را امضـآ می کنـد ...

 

*وقتی آن دختر ، مانتویی میخرد که آستین هایش حریر است ...
من عاشق ِ پوشیدن ِ ساق دست هایم هستم !

*وقتی آن دختر موهایش را به هزار رنگ در می آورد و از زیر شالش پریشان می کند ...
من روسری ام را لبنانی می بندم !

*وقتی آن دختر برای جلوه برجستگی های بدنش ، جلوی مانتو اش را باز می گذارد ...
من مانتویی می پوشم که وقارم را حفظ کند !

*وقتی آن دختر ساق ِ پایش را با ساپورت بیرون می اندازد ...
من برای نجابتی که باید در وجودم باشد ، لباس مناسب می پوشم !

*وقتی آن دختر با آرایشی غلیظ و لب های پروتز کرده بیرون می آید ...
من صورتی معصوم ، ساده و مهربان دارم !

*وقتی آن دختر پاتوقش پارتی ها و مهمانی های مختلط است ...
من به گلزار شهدای گمنام می روم و آرامش می گیرم !

*وقتی آن دختر با مردان ِ نامحرم در حال ِ خوشگذرانی و گناه است ...
من همه ی عشقم برای همسرم است !

*وقتی آن دختر برای به روز بودن هر لباسی را می پوشد ...
من چادر مشکی و با وقار بر سر دارم !

*وقتی آن دختر خود را د.ا.ف خطاب می کند ...
"مَـن میخواهــ
م خانــوم باشمــ !!"

 

بــوی زهـرا ُ مریـمــ ُ هـآجر

از پـر ِ چـآدرت سرآزیر استـ

بشکنــد آن قلمـ که بنویســد

"دِمُـده گشت ُ دستـ ُ پـآ گیـر ـَست"

 

دارنــد به انتظــــآرمـآن می خنــدند ... :((

 

 

اگــر رهبــرم تنهـآ نمی شــد ...
اگــر دلگیــر نمی شـد که چـآدری ها دارنـد از تهرآن می رونـد ...
قطعـاً از این مرکـز ِ فسـآد [تهرآن] می رفتمــ یک شهـر ِ دیگـر ...!
ولــی چه کنمــ که اگـر همیــن اندکـ چـآدری ها همـ از تهرآن برونــد ،
خرآب تر می شـود این خرآب شدهــ ...
فقــط به خـآطر ِ خدآیم ، امـآم ِ عصرم و رهبــرم میــدان را خـآلی نمی کنم ُ از تهرآن نمی روم ...

[-هـوس ِ سفــر نداری ؛
        ز غبـــآر ِ این بیـآبــآن ؟
+همــه آرزوویمــ امـّـا ...
    چه کنمــ که بستــه پایـمــ ...]

 



 

  • پاییزک :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی